براي من
نقشه نکش …!
من
جهات جغرافيايي را
نميشناسم
و هنوز
در کوچههايي
که با تو قدم زدهام
گم ميشوم؛
براي من
نقشه نکش!
در هيچ نقشهاي
راهي به تنهايي من
وجود ندارد …
دير شناختمت.
توخيلي خوب بودي ولي خودت نبودي!
من به رسم رفاقت ديرينه مان چشمانم را ميبيندم توهم نقابت رابردار رفيق.
بگذار صورتت هوايي بخورد
درباره این سایت